وبگاه فرسنگ

اين وبگاه تا اطلاعات ثانوي روزه سكوت است

بایگانیِ گل

كسي شيفته ي اين گل نيست ؟!!!

در باب آنچه بر گلشيفته گذشت؛ و ما…

مسعود رفيعي طالقاني

گلشیفته فراهانی

گلشیفته فراهانی

سينماي بيمار ايران، اين روزها طاقت هيچ چيز را ندارد! حتي طبيبی زبده، كه رايزن فرهنگش شود، سفير سيمايش گردد و نفير هنرش باشد.

گلشيفته فراهاني، از ايران رفته است و گويي ديگر باز نمي­گردد.

اینجا هر كس و هر چیز كه سفيري شود و صادر، بايد كه صابون فراموشي بر تن خود بمالد, چه ما در بسته­بندي­هاي مجاز ايران 87، آماده شده و اجازه داریم زندگي كنيم. در واقع، صادرات هر چيزي جز «نفت» كه طعم وابستگي­مان را به زبان همه بچشاند، بي معناست! حال او يك هنرپيشه شرقي باشد و يا هر چيز ديگر… اصلا صادرات غير نفتي معنا ندارد، جايي كه نفت هست؛ زياد هم هست!!! موفقيت بين المللي يك آدم هم كه هيچ، اصلا محلي از اعراب ندارد!!!

موضوع «گلشيفته فراهاني» و هجرتش به هاليوود بايد همچون هزار رويداد ديگر، اندكي پس از هياهوي نخست فراموش شود، همچون ماجراي «علي كردان»، وزير پيشين كشور؛ و كمي آنطرف­تر موضوع «شهرام جزايري». اما آيا كسي فكر نمي كند كه همين فراموشي هاست كه به «ضعیف شدن حافظه تاريخي» می­انجامد، و گاه به گاه دامانمان را مي­گيرد.

در مورد گلشیفته، هزار دست از غيب آمد تا هر یک چیزی بگويد. بگویند گلشیفته فراهانی، تاريخ و هويت ايران را زير سؤال برده، بگویند بهتر است هر چه نسخه از «ميم مثل مادر» رسول ملاقلي پور وجود دارد سوزانده شود! آخر هنرپيشه هاليوودي را چه به آنكه نمادي از مادر فداكار ايراني باشد!!!، بگویند او «خائن» است، بگویند او دیگر حق ندارد مقابل دوربين هيچ كارگردان ايراني در داخل كشور قرار بگيرد.

گلشیفته حالا شايد ديگر به ايران ­­_حتي لحظه­اي_ نيانديشد، شايد دیگر فرودگاهي هم كه از آنجا رهسپار فرنگ شد را نبيند؛ اما آنچه خطرناك به نظر مي­آيد، آن اراده­اي است كه امثال او را در جرياني خوفناك می­اندازد. جرياني كه مي كوشد تا همه سرپيچي كنندگان! را به زمين گرم بنشاند. جرياني كه از دو خاستگاه _اجتماع و قدرت_ بر مي­خيزد.

گاه سختي است.

هيچ از خودمان می­پرسيم اراده اي كه ختم به بدترين رويدادها مي شود، چگونه گلشيفته را تاب خواهد آورد؟ اين اراده، حالا كه گلشيفته در قلب جهان مدرن زندگي مي كند، به چه مي انديشد؟

ما چرا فراموش مي كنيم؟

گلشيفته يكي نبود ، پس اراده خوفناك نيز بيكار نخواهد نشست.

ظاهرا در ایران 87 همه­ی ما بايد هنجار باشيم!!! فقط همین.