وبگاه فرسنگ

اين وبگاه تا اطلاعات ثانوي روزه سكوت است

بایگانیِ وبلاگ

نامي ديگر براي زندگي

مسعود رفيعي طالقاني

 

مشتي كاغذ پاره

چند طبقه كتاب

كارتهاي ريز و درشت

دفترچه هاي تلفن

كشوهاي شلوغ و به هم ريخته

آرزوهاي دور ودراز

يك قوطي خودكار

و ذهن بيمار

اين تمام زندگي من است .

راستي يادم رفت ؛

و اين وبلاگ مسخره !!!

مي گويند دنياي مجازي، اما اين واقعي ترين دنياي ماست .

چه ساعتها را به اميدي نا معلوم صرف آن مي كنيم . صرف زندگي .

قرار است به كجا ختم شود ؟

ما به كدام بهشت رهنمونيم و يا به كدام جهنم ؟

نه اينكه بخواهم نا اميد باشم و يا اينكه شما را به اميدي تازه ، اميدوار كنم . نه ! كه مي خواهم فرياد بزنم .

كاش حد فاصل تولد تا مرگ را اين همه درد پر نمي كرد كه بعد خوانده شود ؛ زندگي !!!!

كاش زندگي نام ديگري داشت .كاش نام آن «باتلاق «بود . چه ملموس تر و چه پذيرفتني تر مي شد . چقدر راحت تر مي شد توي آن فرو  رفت .

 مگر نه اين است كه بايد زندگي كرد ، به هر قيمت ممكن . پس كاش نام ما نيز چيز ديگري بود .

كاش نام هر دوي ما .

انسان نه و زندگي نيز ،هرگز

حالا كه مفاهيم را نمي شود تغيير داد. بياييد نامها را از نو بسراييم.