وبگاه فرسنگ

اين وبگاه تا اطلاعات ثانوي روزه سكوت است

بایگانیِ تورم

معاش كه فراموش شود …

 

افزايش نگراني ها از سير صعودي نرخ تورم

رييس جمهور : همه چيز تحت كنترل است

لبو فروش

لبو فروش

 

 

عطر لبوي گرم ، هوش از كف هر سرما زده اي مي ربايد .

زمستان است ، آخر…

نه روزگاران ، نه

كه معيشت ما ، نخستين نياز بشر

و آدم اگر سيب – ميوه درخت ممنوعه –  را خورد ، شايد كه گرسنه بود . كسي چه مي داند؟!!!

آن سوي خيابان  يكي فرياد مي زند : يكي بخر ، چند تا ببر … بدو حراجش كردم … آتيش زدم به مالم و ….

جماعتي گرد او حلقه زده اند . بسياري به گذران وقت و اندكي هم ، يكي مي خرند تا چند تا ببرند . اهميتي هم ندارد كه آن چند تاي اضافه بر يكي ، به چه كار مي آيد!

اين سو اما ، لبو فروش پير به سختي دلبردگان خويش را به درنگ وا مي دارد ! چه آنها نمي توانند ظرفي بخرند و ظرفي ببرند .

هر قدر پول بدهند ، همان قدر آش – لبو – مي خورند.

اينگونه است كه هوش اگر از كف برود ، عقل در جاي خود سخت و استوار مي ماند . نه اينكه ما عاقليم نه ، كه عقل  ، ناي رفتن ندارد !

و حالا صداي ممتد ترمز اتومبيلي … راننده دوان دوان از پس مردي …

صبر كن ببينم ، فلان فلان شده …مگه نگفتم درو  يواش ببند … مي خواي بزنم ناكارت كنم … مي خواي …..

بعد ناخود آگاه فرياد مي زند : ديگه به اينجام – به گلويش اشاره مي كند – رسيده …

مشت گره خورده ، صورت مرد مسافر را مي شكافد .

گناه او اين است كه در را قدري محكم تر بسته است!!!

صورتش غرق در خون مي شود .

 در كوتاه ترين زمان ممكن ، جماعت حلقه زده بر گرد مرد بساطي از سويي و دل شدگان گريز پاي پير مرد لبو فروش از سوي ديگر ، بر دايره تماشاچيان نزاع خون آلود ، پيوند مي خورند .

حالا ديگر معاش جريان ندارد و تنها سخن هايي از آن ، در آمد و شد است.

نزاع كنندگان ، دست فروشان و تماشاچيان اكنون در جامه اي ديگرند .

عطر لبو فراموش شده و كسي به فكر نيست كه يكي بخرد تا دو تا ببرد !

در همين لحظه است كه من صداي پچ پچ آدمهاي اطرافم را مي شنوم . زني ميانسال مي گويد ؛ بيچاره … مردم همه به خاطر فشار زندگي بي اعصاب شدن … واي از اين گروني …

امروز فرداست . فردا كه بشود بايد چشم بگردانم تا اين بار زن ميانسال را در هسته يك نزاع تلخ ديگر ببينم كه تماشاچياني را بر گرد خويش صف آراسته است.

لبو فروش پير و مرد بساطي هم امشب بر اسكناسهاي خود بوسه مي زنند.

گناه مرد راننده ، زن ميانسال و ديگران چيست ؟؟؟؟